ارمغان حبيب
در گوش ما جز آيه انّي قريب نيست *** بر لب به جز ترانه امّن يجيب نيست
ما شيعه ايم و پيرو آل محمّديم *** با مدّعي بگو که ولايت غريب نيست
لب تشنه فرات و تب آلود تربتيم *** ما را شميم عشق، به جز بوي سيب نيست
سوداي اهل بيت، جهانگير گشته است *** بيچاره آن که زين همه هيچش نصيب نيست
بسيار بوده اند غريبان، ولي کسي *** چون اهل بيت در وطنِ خود غريب نيست
محبوب عرشيان ومطاف فرشتگان *** گر در ديار خويش غريب اند، عجيب نيست
گويا که بوستان ولايت خزان زده است *** بر هيچ گل، ترنّم هيچ عندليب نيست
مرهم براي قلب پريشان و داغدار *** جز انتظار آمدن آن حبيب نيست
هر جمعه ميوزد زدل ندبه عطر ياس *** دل را درون سينه قرار و شکيب نيست
هرچند دلشکسته تر از اشک غربتيم *** خرسند ودلخوشيم که اين دل غريب نيست
بيمار آن نگار به غيبت نشسته ايم *** درمان ما به جز نظر آن طبيب نيست
عمري است در نشيب غميم و فراز عشق *** راه جنون تُهي ز فراز و نشيب نيست
ما دلسپردگان، پيِ قرآن و عترتيم *** هر راه و دعوت دگري جز فريب نيست
در روز حشر پشت و پناهي براي ما *** چون عترت رسول و خداي مجيب نيست
نظرات شما عزیزان: